آموزش رایگان موشن گرافیک

به عنوان یه طراح موشن گرافیک، فریلنسر باشیم یا کارمند؟

همین اول مقاله این سوال پیش میاد که یه طراح موشن گرافیک بهتره که به عنوان یه کارمند کار کنه یا یه فریلنسر؟ اما قبل از اینکه بخوایم درباره ی این موضوع مستقیما حرف بزنیم، اول باید ببینیم که فریلنسری چه فرقی با کارمندی داره!

 

حقیقت واقعی کار آزاد در مقایسه با کار کردن برای یه رئیس

تصورش کنید؛ فوق العادست؛ اینکه آزاد و رها می تونید هر جایی و برای هر کسی که دوس دارید کار کنین. اگر رویای گشتن دور دنیا دارید و دوست دارید که یه پروژه کاری رو زمانی که به سمت یه ساحل گرمسیری زیبا توی تایلند میرید، تموم کنید. فریلنسری بهترین گزینه برای شماست!

البته این رویا می تونه رویای فقط یکی از شماها باشه؛ شاید یکی رویاش این باشه که هر وقت دوست داشت توی خونش راحت کار کنه و بعدش بچه هاشو ببره پارک!

البته که وقتی درباره ی فریلنسری اینجوری صحبت میشه، تصور میشه که زندگی فریلنسری یه زندگی عالی به نظر می‌رسه. کیو میشناسید که یه آزادی بی نهایت و یه زمان نامحدود رو برای انجام کاراش نخواد؟ ما قبول می کنیم و میدونیم که فریلنسری ایده ی خیلی خوبی برای کار کردن؛ اما موضوع داستان اینه که آیا این مدل کار کردن به درد هر کسی می خوره یا به تجربه ی کار اداری نیاز داره؟

پس بیاید با هم ببینیم که سبک زندگی فریلنسری یا کار آزاد، چه ویژگی ها و فاکتورهایی رو می طلبه؟!

[ux_image id=”13537″]

 

انجام دادن کارایی که دوسشون ندارید

ببینید؛ شما به عنوان یه آدم خلاق، می دونید که باید روی پروژه های خودتون تمرکز کنین. همه می دونیم که حواس پرتی یه جورایی مرگ خلاقیت تعریف میشه. فریلنسری، کاریه که نیاز داره تا شما توی هر بخشش ورود کنی و گاهی اوقات کارهایی رو انجام بدی که وظیفته ولی ازشون متنفری! توی فریلنسری، این مهارت های شماست که فروخته میشه. شما باید دائم با مشتریا در ارتباط باشی و هر جنبه و نقطه از پروژه رو مدیریت کنی. حقیقتا نیازه بدونید که مقدار تمرکزی که برای موفقیت توی کار فریلنسری باید خرج بشه، خیلی خیلی زیاده.

 

عازم (شروع کار آزاد)

وقتی که شما به عنوان یه فریلنسر شروع به کار می کنین، اول باید توی پلتفرم های مختلف ایجاد حساب کنین. شما باید حسابی تحقیق کنین که کدوم پلتفرم به درد کار شما میخوره و چه نمایی از کارتون باید توی چه پلتفرمی ارائه بشه. این موضوع خیلی زمان بره و اصلا برای اینکه همین اول کار بتونین بازخوردای خوبی داشته باشین، نیازه که خیلی ارزون و با کیفیت کار کنین. ببینید، تا زمانی که شما به حد کافی بازخورد خوب از مشتری ها و مخاطباتون دریافت نکنین، توی سطح پایینی نسبت به رقباتون هستین. طبیعتا این موقعیت می تونه استرس زیادی داشته باشه. در واقع شما توی میدون رقابتی هستین که هر کسی با پایین آوردن قیمت کارش، داره تلاش می کنه تا خودشو ثابت کنه. این وسط ممکنه حتی کیفیت کارشونم خیلی پایین تر از پولی باشه که تعریف می کنن. پس طبیعتا کار کردن با این قیمت های کم اما با کیفیت بالا، برای اینکه بتونید خودتون رو اثبات کنین، یکی از سخت ترین مراحلیه که نیازه فریلنسریه!

بحث کیفیت شد؛ شاید این سوال پیش بیاد که اصلا چرا مشتری باید به سمت مجموعه ای بره که فقط قیمت کارش پایینه اما کیفیت لازم رو نداره؟ چون معمولا همه ی مشتری ها اون سواد لازم رو برای ارزیابی کارا ندارن. پس طبیعیه که سمت کاری کشیده بشن که فقط قیمت کمی داره. حقیقتا زمان خیلی زیادی طول میکشه که یه مشتری متوجه بشه، ارزونی کاری که دریافت کرده و خدماتی که گرفته، بی دلیل نبوده. اما وقتی شما با یه مجموعه ی بزرگ و خلاق موشن گرافیکی کار می کنین، دیگه نگران جذب مشتری نیستی. این مجموعه ها معمولا یک تیم کامل برای بازاریابی دارن و توی یه وب سایت به صورت کاملا حرفه ای، خودشون و کارهاشونو معرفی می کنن و اینقد تجربه دارن که پروژه های خیلی بزرگ و کلان رو قبول می کنن و فروش بالایی داشته باشن. کار کردن با همچین مجموعه هایی باعث میشه که شما فقط روی خلاقیت خودت تمرکز کنی و ذهنت تا حد خیلی زیادی آزاد میشه.

[ux_image id=”13538″ link=”مقایسه ی شغل آزاد با شغل کارمندی”]

 

گرفتن کار

یکی از سخت ترین بخش های فریلنسری، خصوصا توی موشن گرافیک، همین بخشه. شما برای اینکه بتونی کار بگیری باید جواب تماااام مخاطب ها رو بدی. حتی اگه بعضی از پیام ها بی محتوا باشن و یا یه سری افراد کند ذهن به شما پیام داده باشن. خوندن و پیام دادن به همه ی این پیام ها، وقت خیلی خیلی زیادی از شما میگیره. البته که اول کار ممکنه از این همه تماس و توجهی که مردم بهتون می کنن ذوق زده بشید ولی طولی نمی کشه که متوجه میشین اکثر این تماس ها، کاملا بی ارزش هستن. این پیاما معمولا مشتریایی هستن که کار خیلی با کیفیت اما تقریبا رایگان از شما می خوان، کسایی هستن که اصلا علاقه ای به خدمات شما ندارن و فقط زنگ می زنن که سوال بپرسن و یا بازاریابای رقیباتون هستن که شاید این مورد بدتر از همه اعصابتون رو به هم بریزه!

البته این بین، یه سری افراد هم هستن که واقعا خدمات می خوان. یا اصلا دوس دارن با شما همکاری کنن. ولی برای پیدا کردن همین چنتا نمونه محدود هم شما باید وقت کافی رو برای الک کردن پیام ها و تماس هات بزاری و تهش ببینی چی ازش در میاد. در واقع اگه از هر ده تا پیامی که شما میگیرین، حتی اگه یکیش هم مفید باشه، بازم شانس بزرگیه.

 

شما اونقدرها هم که فک می کنین مستقل نیستین

ممکنه که شما فک کنی، کار موشن گرافیک فریلنسری، آزادانه ترین نوع کار و کسب درامده ولی در واقعیت این جور نیست. بله؛ شما اونقدرها هم که فک می کنین آزاد و مستقل نیستین و برای موفقیت به آدما و تخصص شون نیاز دارید. ما توی ادامه ی داستان یه چنتا مثال خیلی واضح از کار طراحی موشن گرافی فریلنسری میاریم که باعث میشه راحت تر موضوع رو درک کنین :

 

مثال اول : شما پروژه موشن گرافیک رو از مشتری میگیرید

خوب؛ بیاید تصور کنیم که الان شما یه مشتری خیلی بزرگ پیدا کردین که یه کار موشن گرافیک برای توضیح خدمات و محصولاتشون به شما سفارش دادن. اون ها خوشحالن که قرارِ یه کار طبق سلیقشون با قیمت خیلی منصفانه دریافت کنن. شما هم طبیعتا به عنوان یه طراح موشن گرافیک هیجان زده هستین که قراره که کار مستقل رو انجام بدین. اما شما تنهایی از پس این کار بر نمیاین و به یه تیم نیاز دارین. فریلنسرهای دیگه مثل فیلمنامه نویسا، تصویرگرا، طراحای صدا، صدا پیشه ها و طراحای دیگه، همه کنار هم افرادی هستن که می تونن به شما توی ساختن یه پروژه موشن گرافیک کمک کنن. شما یه لیست بلند بالا از کسایی که می تونن بهتون کمک کنن تهیه می کنین. تا اینجا همه چیز اوکیه ولی آیا همه ی این آدما قابلیت و وقت کار کردن با شما رو دارن؟

ببینید، اگه شما کسایی رو ندارین که جای نقش هایی که میخواین رو براتون پر کنن و وظایفی که میخواین رو انجام بدن، باید دنبالشون بگردین و اونا رو پیدا کنین. این یعنی که شما باید ده ها و شاید صدها ایمیل و پیام بفرستید، جواب های مختلفی دریافت کنین و بعد بررسی کنید که اصلا کدوم یکی از این جوابا و متقاضیا به درد شما می خورن. جدای بحث مهارت، شما باید متوجه بشید که کدوم متقاضی صداقت کافی رو توی کارش داره و برای معرفی خودش اغراق نکرده. تشخیص صداقت افراد توی کارشون، نیاز به زمان داره و شما باید با اون ها مصاحبه کنید و سوالات مختلفی ازشون بپرسید تا دست تون بیاد این آدم، آدم شما هست یا نه!

حالا می دونید بدترین موقعیت توی استخدام نیروی کمکی چیه؟ این که شما با یه نفر سر انجام یه کاری قرارداد بستی اما وسط کار متوجه شدی که طرف نمی تونه اون کیفیت کاری که بهتون قولشو داده بود رو عملی کنه. طبیعتا شما می تونی این آدم رو از مجموعه ی خودت حذف کنی اما پولی که به عنوان پیش پرداخت همکاری دادی هم ممکنه هرگز بهت بر نگرده و ضرر مالی بخوری. جدای بحث مالی، این شما هستی که با مشتری طرفی و باید بهش توضیح بدی که یکی از اعضای گروه بدقولی کرده. هر چند که خیلی کم پیش میاد یه مشتری این توجیح رو قبول کنه و در نهایت کسی که سرزنش میشه و اعتبارش میره زیر سوال، شمایی!

[ux_image id=”13539″]

حتی اگه یه فریلنسر کاملا خوب هم باشه، باز هم شما نمی تونی اونو مجبور کنه ضرب العجلی کار شمارو راه بندازه. چرا؟ چون اون با شما همکاری می کنه. کارمند شما نیست. فریلنسرهای موشن گرافیک، یه عده افرادی هستن که به همه بله می گن و باید کار همه رو انجام بدن. اون ها کار می کنن و براشون اهمیت نداره که شخص روبروشون کی باشه. حقیقتا باید خدمت تون عرض کنم که با استخدام هر فریلنسر توی مجموعه تون، احتمال اینکه کار شما بخاطر مریض شدن پدر یکی، دیر شدن مدرسه ی بچه ی یکی، خراب شدن ماشین یکی و غیره، عقب بیوفته، خیلی خیلی زیاده!

بازم طرف حساب مشتری شمایی. مشتری شما، شمارو استخدام کرده و شما باهاش قول و قرار گذاشتی و اون اصلا کاری نداره که کی کجای کارش لنگیده. اون میخواد به ازای پول کمی که پرداخت کرده، یه پروژه ی با کیفیت و رو توی محدوده ی زمانی تعیین شده تحویل بگیره و تهش مبلغ رو پرداخت کنه و یه لبخند گنده به شما تحویل بده. اگه این پروسه درست و حسابی و سر موقع اتفاق نیوفته، بازم شما هستی که باید سرخورده بشی و این شما هستی که اعتبارت نه فقط پیش مشتری بلکه پیش هر کس دیگه ای که درباره ی شما از مشتری تون سوال میپرسه، زیر سوال میره. به هر حال این داستان یه ریسک بزرگه که خیلیا حاضر نیستن این ریسک رو بپذیرن!

 

مثال دوم : شما فقط باید نقشی که بهتون واگذار میشه رو توی پروژه های موشن گرافیک انجام بدین

اول داستان، اینجوری برداشت میشه که چه پیشنهاد خوبی، ولی حقیقتا اینجوری نیست. این مدل مشتریا که فقط میخوان شما یه قسمت از کار رو براشون انجام بدین، بدترین نوع مشتریا هستن. این مشتریا معمولا خیلی سخت هزینه می کنن و اون هم بخاطر اینه که فک می کنن خودشون از پس بخش خیلی بزرگی از کار برمیان. معمولا بازاریاب، مدیر، کارمند و هزار و یک نقش دیگه رو خودشون بر عهده دارن و با اُلدرم و بُلدرمشون، کار شما رو هم تحت تاثیر قرار میدن. مثلا برای یه ویدیوی موشن گرافیک، این مشتریا حتی فیلمنامه رو هم خودشون می نویسن که طبیعتا نتیجه خیلی خیلی بد از آب در میاد. البته که فیلمنامه ی بد، کمترین مشکلیه که شما با این مدل مشتریا دارین. چرا؟ چون هیچ چیز تخصصی این وسط وجود نداره، هر چیزی فقط از یه ذهن مشغول میاد که معمولا پرت و پلاعه و هیچ تحقیق و تمرکزی راجع بهش وجود نداره. با این تفاسیر کل داستان همینجور پرت و پلا پیش می ره و تازه این قسمت خوب داستانه.

نکته ی خیلی بد داستان اینجاست که بین این همه بی نظمی، مشتری از شما انتظار معجزه داره و میخواد شما با یه مبلغ خیلی کم، تموم این آشفتگی هارو به شاهکار ابدی تبدیل کنی. البته ممکنه شما با خودت فکر کنی که این داستان توی رزومه ی کاری من ثبت نمیشه. پس من فقط این افتضاح رو جمع می کنم و تمومش می کنم و پولمو میگیرم. اما از من با تجربه بپرس که این پروژها، یه پروژه ی صد در صد باختن و هرگز جمع نمیشن.

[ux_image id=”13541″]

حقیقتا گاهی اوقات بد نیست که روی کار کردن با آژانس ها و استودیوهای موشن گرافیک هم فک کنید. البته باید توی این مدل همکاری ها داستان اعتبار و معرفی مجموعه ی خودتون رو کاملا ندید بگیرید و فقط به پول کار فک کنین. چرا؟ چون امکان نداره که یه مجموعه ی معتبر موشن گرافیک، به مشتری خودش لو بده که کمک بیرونی داره و شما معرفی کنه. اونا تموم تلاش شون اینه که یه کار خوب رو توی رزومه ی کاری شرکت خودشون قرار بدن و این موضوع باعث میشه که فقط و فقط بُعد مالی کار برای شما بمونه.

 

تحقیق از آژانس ها و استودیوهای موشن گرافیک مختلف

یادتون باشه که شما یه طراح موشن گرافیک، یه توسعه دهنده وب، یه طراح سایت و غیره هستین و یه تجارت نیستین. طبیعتا یه فرد با مهارت خاصی که داره، باید شناخته بشه و خودشو به مشتری ها اثبات کنه. مهارت های هنری با مهارت های تجاری نمی تونن با هم توی یه فرد جمع بشن. حتی اگه هم جمع بشن، زحمت و وقت خیلی خیلی زیادی رو مطلبن. با این حال بازم ممکنه نتیجه ی کار کیفیت کافی رو نداشته باشه و شمارو به یه هنرمند بد و بیزینس بد تبدیل کنه. ما نمیگیم که این ترکیب شدنی نیست؛ هست اما به سختی و به ندرت.

البته که شما توی هر حرفه ای باشی، باید زمان خاصی رو صرف بهبود مهارت های خودت کنی. شما می تونی برای این کار از مربی ها و افراد با استعدادتر از خودتون کمک بگیرین. مثلا دوره های آموزش رایگان موشن گرافیک موشن گورو می تونه یکی از همین سکوهای پیشرفت شما باشه.  اینکه شما توی جمع های باشید که باهوش تر و با استعدادتر از بقیه هستین، هرگز چیزی به شما اضافه نمی کنه. وقتی خودتون رو محدود به یه جمع کنین، تکنولوژی و پیشرفت از روی شما رد میشه و شما همونطور محدود میمونید. حقیقتا سعی کنین به جای اینکه پنج تا مهارت رو با هم یاد بگیرید؛ اونم نصف و نیمه. تمرکزتون رو روی مهارت هایی بزارین که از پسش بر میاین و اونارو گسترش بدین.

[ux_image id=”13540″]

 

آیا برخورد مجموعه ها و استودیوها برای جذب کار خیلی بده؟

توی این بخش میخوایم درباره ی برخورد خیلی تندی که خیلی از شرکت ها و آژانس ها برای کار دادن به شما دارن، صحبت کنیم. حقیقتا خیلی از این آژانس ها برخوردهای خیلی زشت و تندی دارن. اون ها فک می کنن که ایده های احمقانشون بهترین هستن و کارهارو توی سریع ترین بهترین حالت ممکن میخوان. اونا می خوان شما غیر ممکن رو ممکن کنین. تو اکثر مواقع اونا پیشنهادهایی رو به مشتری میدن که حتی نظر شمارو درباره ی اون پیشنهادها نپرسیدن. در واقع شما مجبور میشید کارهای پیچیده ای رو انجام بدین که حتی فک می کنین نتیجه ی خوبی ندارن.

بیاید با این موضوع روبرو بشیم که تموم این تنش ها توی استودیو و سایت ها وجود داره و همه دنبال این هستن که پیشنهادهای شگفت انگیزی رو به مشتری ارائه بدن. این ویژگی بازار رقابته. خودمونیم؛ اگه شما بتونی با یکم صبوری از عهده ی این کارهای پیچیده بر بیای، تهش میبینی که اونقدرها هم غیر ممکن نبوده!

 

اما رویای فریلنسری تو موشن گرافیک چی؟

بعد از همه ی این توضیحات، هنوز هم براتون عجیبه که چجوری بعضی از آدما می تونن یه طراح موشن گرافیک فریلنسر خوب باشن؟ طبیعتا این کارها از بیرون خیلی قشنگن ولی از داخل تنش های خیلی زیادی دارن و خیلی ها بعد از مدت طولانی دوباره به شغل کارمندی بر میگردن. اما این اتفاق برای همه نمی افته و خیلی ها واقعا دارن رویای فریلنسری رو زندگی می کنن. این آدما استعداد برتر هستن و به اندازه ی کافی توی این زمینه تجربه و مهارت کسب کردن. این آدما اونقدر بزرگ شدن که نیازی ندارن وقت خودشون صرف پیدا کردن مشتری کنن. اونا اونقدر گندن که خود کسب و کارای بزرگ باهاشون قرارداد می بندن. این فریلنسرها کم کم گنده تر و گنده تر میشن تا اینکه تهش خودشون یه آژانس خدماتی خفن میشن.

[ux_image id=”13542″]

 

نتیجه گیری

یادتون باشه که شما جوونید؛ فرصت کافی برای پیدا کردن یه تیم خوب و یه مجموعه ی خوب رو دارید. از این زمانی که دارید نهایت لذت رو ببرید و روی خودتون کار کنید و مهارت هاتونو تقویت کنین. بعدها وقت کافی برای سفر و گردش پیدا می کنید. الان کار کنید، ارتباط بگیرید، خودتونو اثبات کنین، گنده بشید و معروف. بعد اینکه تونستید مهارت ها، شهرت و تجربه ی کافی رو به دس بیارین، می تونین یه فریلنسر بزرگ بشین و رویاتونو زندگی کنین. بعدش آژانس و مجموعه موشن گرافیک خودتونو بزنید و یکی از اون شرکت های بدجنس بشید! 😉

البته که توی این مسیر می تونین روی دوره آموزش افتر افکت رایگان، آموزش موشن گرافیک رایگان و آموزش فوق حرفه ای موشن گرافیک مجموعه ی موشن گورو حساب کنین.

 

نوشته های مشابه

‫5 دیدگاه ها

  1. عالی بود 👏🏻👏🏻
    ممنون میشم در مورد سایت های فریلنسر خارجی بیشتر مقاله بزارید ❤️

  2. خیلی عالی بود امید وارم تو مقاله های بعدی در مورد بهترین سایت های فریلنسری هم توضیح داده بشه 🙏🤍

  3. اگه مقدور باشه لطفا بیشتر درباره ایجاد حساب در پلتفرم های مختلف در مقالات توضیح دهید تشکر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا