چهار عادت هنرمندان فقیر

علی و اشکان دو تا از دوستای هنرمند من هستند که هر دو کار خودشون رو با مهارت و ارتباطات یکسان شروع کردند. هر دوی اون ها یه سری خصوصیت هایی دارند که باعث شده خیلی با هم فرق داشته باشند.
علی هر روز با برنامه ریزی تایم مشخصی از وقت خودش رو برای انجام کارهای محوله و پروژه ها اختصاص میداد و هر موقع پروژه خارج از برنامه ریزی اون بهش سفارش داده میشد یا با مذاکره و تغییر تایم پروژه اون رو با برنامه ریزی خودش تنظیم می کرد یا این پروژه را قبول نمیکرد.
علاوه بر این هیچ وقت برای کار خودش قیمتی رو مشخص نمی کرد و همیشه این کار رو به عهده تهیه کننده میذاشت، علی هرگز رایگان کار نمیکرد فقط قیمت کار خودش رو به کسی که به او سفارش داده بود محول می کرد.
همیشه شعار اون بهترین خودت باش بود و سعی می کرد پروژه های محوله خودش رو با بیشترین توان و بالاترین کیفیت انجام بده و بعد از اتمام هر پروژه اون رو توی تمام شبکه های مجازی و پیج های خودش در اینترنت منتشر میکرد.
اشکان سعی میکرد که برای خودش برنامه ریزی کاری مشخصی داشته باشه
اما همیشه نمی تونست به برنامهریزی خودش وفادار باشه به خاطر همین وقتی پروژه به اون محول می شد همیشه توی اولین فرصت این پروژه را قبول میکرد و می گفت اینکه یک پروژه فورس باشه و عجله ای انجام بشه لذت دریافت دستمزد و نداشتن اصلاحیه خیلی تجربه خوبی براش بوده.
همیشه و همیشه برای کار خودش نسبت به تعرفه انجمن صنفی هنری خودش قیمت مشخصی رو داشت و سعی میکرد با قیمت زیر قیمت مصوب انجمن کاری رو انجام نده.
مواردی که سفارش دهنده قیمت کمی رو برای پروژه به اون پیشنهاد می کرد این پروژه رو قبول میکرد و پیش خودش میگفت: هرچقدر پول بدی همونقدر آش میخوری و کیفیت کار خودش رو نسبت به قیمت سفارش دهنده تعیین می کرد هرچقدر قیمت پروژه کمتر بود سعی میکرد کیفیت کار رو پایین بیاره و زمان کمتری برای این پروژه بذاره.
علیرغم تشویق های مستمر علی برای انتشار کارهای خودش روی شبکه های اجتماعی و بستر اینترنت همیشه بی حوصله و بی میل بود.
دو سال اول تفاوت عملکرد این دو نفر خیلی مشخص نبود بعد از یکی دوسال علی به واسطه کیفیت کارهایی که انجام داده بود، و رضایت سفارش دهنده ها از هزینه های دریافتی اون و همینطور کارهایی که در شبکههای اجتماعی و بستر اینترنت منتشر کرده بود سفارش های متعددی برای انجام پروژه به سمتش اومد و اون می تونست از بین سفارش ها و گزینه های زیادی که بهش پیشنهاد میشد بهترینها را انتخاب کنه و پروژه های با قیمت پایین تر و کیفیت پایین تر رو رد کنه.
اما اشکان به واسطه اینکه کیفیت خروجی پروژه ش خیلی پایین بود و مایل به اشتراک گذاری کارهاش توی شبکههای اجتماعی و بستر اینترنت نبود مشتریان و سفارش دهنده های محدودی داشت که با توجه به تجربه کاری اونها با اشکان قیمت سفارشهای پایینی داشتند و طبعاً توقع کیفیت بالایی از خروجیهای کار اشکان نداشتند و اشکان هم جز ادامه دادن به کار با آنها گزینه دیگه ای نداشت و مجبور بود با همون قیمت پایین و طبعاً کیفیت پایین، پروژه ها را انجام بده و به این درآمد بسنده کنه. شاید اگه توی این جریان یه مقدار دقیق تر بشیم متوجه میشیم که چهار خط قرمزی که علی رعایت میکرد و هر هنرمندی باید اون ها رو رعایت کنه این ها بودند:
_ چهار عادت هنرمندان ثروتمند
۱. کار فورس قبول نکنید
چون به واسطه زمان کم مجبورید روی جزییات کارتون وقت نذارید و کیفیت کارتون کم میشه.
۲. برای کارتون قیمت مشخص نکنید.
این به این معنی نیست که رایگان کار کنید، این راهکار فقط برای اوایل کار شماست و قرار نیست این وضع ادامه پیدا کنه. این وظیفه (دستمزد پروژه) رو به عهده تهیه کننده بذارید تا سفارش دهنده ها همیشه از شما راضی باشند.
۳. برای پول کار نکنید.
اگه برای پول کار کنید دچار این اشتباه میشید که بخاطر دستمزد کم کیفیت تولید خودتون رو کم میکنید. یادتون باشه مهم ترین بهای انجام پروژه، زمان شماست سعی کنید بهترین نتیجه (یعنی نمونه کار با کیفیت) رو در قبال این هزینه (یعنی زمان یا همون عمرتون) به دست بیارید.
۴. در انتشار کارتون توی بستر اینترنت اهمال نکنید.
هیچ وقت به اینکه مشتری یا سفارش دهنده، شما رو به دوستان خودش معرفی کنه تا بتوانید پروژههای بیشتری دریافت کنید بسنده نکنید.
شما میتونید با انتشار تولیدات خودتون در شبکه های اجتماعی و بستر
اینترنت حجم زیادی از سفارش دهندگان پروژه رو به سمت خودتون سوق بدید.
-
یک سوال؟!؟
به نظر شما اکثر هنرمندان امروزه رفتارشون مثل علی یا اشکان؟؟
توی کامنت برامون بنویسید.
جنگ اول به از صلح آخر ، میترسم شرط نکنیم بعد آخر پروژه به مشکل بخوریم؟!