آموزش رایگان موشن گرافیک

7 اشتباهی که برای پیشرفت استودیو موشن گرافیک تون باید ازشون دوری کنین!

اگه شما هم دنبال ساختن یه استودیو و شرکت موشن گرافیک و انیمیشن هستین، بهتره بدونید که اشتباهات رایج توی این مسیر، چه اشتباهاتی هستن تا بتونین خیلی راحت از این اشتباها دوری
کنین. ببینید فرقی نمی کنه شما صاحب یه استودیو بزرگ باشین یا تازه قصد راه اندازی یه استودیوی موشن گرافیک کوچیک داشته باشین، به هر حال چیزی که مهمه اینه که اشتباهات احتمالی این مسیر رو بشناسید و طبیعتا افراد با تجربه و کسایی و سال ها دارن توی این صنعت کار می کنن، بهترین گزینه ها برای گرفتن راهنمایی هستن. ما توی این محتوا سعی کردیم که نکته ها و موارد خیلی رایجی که بزرگای این صنعت بهشون اشاره کردن رو براتون ارائه بدیم. پس پیشنهاد می کنیم که بیشتر از این وقت رو تلف نکنیم و سراغ 7 اشتباهی بریم که برای کسب و کار موشن گرافیک ما مثل سم میمونه :

 

مورد اول : هیچ کس نمی تونه کارهای من رو بهتر از خودم انجام بده!

این موضوع و تفکر، مشکلیه که نه فقط کسب و کارای کوچیک، بلکه خیلی از کسب و کارهای بزرگ هم می تونن باهاش شکست بخورن. چرا؟ چون کارفرما با خودش فکر می کنه که اووووه؛ صد سال طول میکشه تا من چیزهایی رو بلدم به یکی یاد بدم. تازه از کجا معلوم که اون بتونه کارهارو اونجوری که خودم دلم میخواد انحام بده. این فکر باعث میشه که شما یهو به خودت بیای و ببینی که روزت پر شده از کارهای کوچیک کوچیک و زمانبر. حقیقتا این فکر اشتباهه! سعی کنید که یه نفر رو استخدام کنین. بهش کار یاد بدین و به مردم هم اجازه بدین که کار کنن و بهتون توی کارهاتون کمک کنن. درسته که همین اول کار، ممکنه کارمندای شما اونجوری که دلتون میخواد خوب کار نکنن و نتیجه ی کارشون اون یزی نشه که دلتون میخواد. اما بلخره یاد میگیرن و رو به راه می شن. موقعی که اون ها بلخره تونستن کار رو یاد بگیرن، شما احساس می کنی که یه بار بزرگ از روی دوش هاتون برداشته شده. اینجا شما می تونی کارهای دم و دستی روتین خودت رو به اونا بسپری و ذهنتو بازتر کنی تا راحت تر بتونی تصمیم بگیری و کار کنی!

[ux_image id=”14675″]

 

پس یادتون باشه که اولین قدیمی که شما برای گسترش استودیو موشن گرافیک خودتون باید انجام بدین اینه که چند تا کارمند استخدام کنین. بدون شوخی؛ این مهم ترین قدمیه که برای گسترش هر کاری باید برداشته بشه. این موضوع 90 درصد زمان شما رو ذخیره می کنه. شما به این زمان نیاز دارین چون شما صاحب این کسب و کار هستین و باید وقت کافی برای گسترده تر کردن اون داشته
باشین. اگه همه ی وقت تون رو صرف انجام دادن این ریزه کاری ها کنین که دیگه وقتی برای پیشرفت تون باقی نمی مونه!

مواردی که توی پاراگراف های بالا ذکر شد، به شما کمک می کنن تا بتونین زمان خودتون رو ذخیره کنین. اما نیازه بدونین که استخدام یکی یا چنتا کارمند، ته داستان گسترش استودیوی شما نیست. شما برای اینکه گنده و گنده تر بشین نیاز دارین که بعدا یه سری از کارهای مدیریتی رو هم به یه سری از مدیرای متخصص بسپرین. پس به استخدام مدیرهای داخلی و فروش و غیره، توی آینده ی نزدیک هم فک کنین. البته که این قسمت کار یکم آسون تره چون نیازی به آموزش نیست و فقط برنامه ها و یه سری قوانینی وجود داره که مدیر باید از اون ها پیروی کنه. بهشون بگین که فلسفه ی کار شما و هدف مجموعه ی شما نیست و بعد اون هارو راحت بزارید تا بتونن وطیفه ای که برای انجامش استخدام شدن رو انجام بدن. بعد از اینکه کارمندا و مدیرای شما مستقر شدن، تنها کاری که شما باید انحام بدین اینه که حواستون باشه و ببینید همه چیز سر جای خودش هست و کشتی داره درست حرکت می کنه یا نه! بعد که مطمئن شدین همه چیز داره درست پیش میره، وقت دارین که روی معامله های بزرگ تر، ارتباطات جدیدتر و پیشرفت بیشتر فکر کنین.

[ux_image id=”14674″]

 

مورد دوم : من وقت کافی ندارم.

حقیقت اینه که شما نمی تونی زمان بیشتری برای خودت تولید کنی اما می تونی وقت بیشتری رو برای خودت آزاد کنی. همه ی کسایی که موشن گرافیک کار می کنن، خیلی جدی با مشکل وقت دست و پنجه نرم می کنن. این موضوع هم تا حد خیلی زیادی به همون مورد اولی مربوط میشه که براتون توضیح دادیم. اما به هر حال سه تا راهکار برای کنترل زمان وجود داره که ما براتون اون هارو توضیح میدیم :

  • تموم کارهایی که روزانه انجام میدین رو بنویسین؛ همشونو!
  • مسئولیت یه سری کارها رو به کارمنداتون بسپرین و یا اگه میبینین فایده ای برای شما ندارن، کلا حذفشون کنین.
  • کارهارو اولویت بندی کنین و وظایفی که خیلی مهم هستن رو توی اولویت لیست تون قرار بدین.

1- همه چیز رو بنویسید : تمرکز کنید و تموووم کارهایی رو که انجام می دید رو به ذهن تون بسپارید. منظور ما همه چیزه؛ حتی چیزهایی مثل درست کردن قهوه یا بررسی سرعت وب سایت. همه چيز! بعد همه ی پروژه‌ها، طرح‌ها و آزمایش‌های قدیمی که انجام دادید یا می‌خواید انجام بدید رو یادداشت کنید.

2- لیست تون رو مرور کنین : همه ی کارهایی که در حال حاضر ضروری نیستن رو خط خطی کنید. اصلا شاید بهتر باشه که یه لحظه وقت بذارید و اون هارو توی ذهنتون حذف کنین. اینجوزی ذهن تون بازتر و استرس تون کمتر میشه. تمام کارهایی رو که نمی تونید انجام بدید یا کارهایی که به توسعه کسب و کار موشن گرافیک شما کمک نمی کنن رو خط بزنین. تموم کارهایی که فقط وقت شمارو هدر میدن رو حذف کنین. این کارها می تونه نرم افزارها و شبکه های اجتماعی و تلویزیون باشه. هر ارتباطی که فقط ذهن شما رو درگیر می کنه رو حذف کنین. سعی کنین جلسه ها، پیام ها و ساعات اداری رو تنظیم کنین تا تمرکز کافی رو داشته باشین.

3- روی عناصر مثبت تمرکز کنید :  حالا که همه چیز تقریبا سر جای خودشه شما زمان کافی دارین تا روی گسترده تر کردن کسب و کارتون تمرکز کنین.

[ux_image id=”14673″]

 

مورد سوم : من به اندازه ی کافی پول ندارم.

همین اول کار بگم که شما باید وقت بزارید، فروش تون رو بالا ببرید و خودتون رو متخصص کنین. اینکه پول کافی ندارین، مطمعنا یه مشکل جدیه اما مشکلیه که راه حل داره. به دو تا موردی که قبل این مورد دربارشون صحبت کردیم دقت کنید. اون ها به شما کمک می کنن تا وقت کافی داشته باشین. خودتون هم میدونین که وقت آزاد مهم ترین و ارزشمندترین دارایی یه کارفرما هست. حالا که وقت تون آزاد شده و لیست ها تهیه شده، شما می تونین روی فروش بیشتر و پول بیشتر تمرکز کنین. یادتون باشه که تصمیم شما اینه که با استودیهای بزرگ موشن گرافیک رقابت کنید، اون ها ارتباطات خیلی گسترده ای دارن، مشتریای خیلی بزرگی دارن، منابع و روابط خیلی قوی دارن که فعلا شما اون هارو ندارین.

پس هوشمندانه فکر کنین؛ چجوری؟ توی هر جبهه و بدون فکر با اونا وارد رقابت نشین. اول نقاط ضعف اونهارو توی بازار پیدا کنین و خیلی نا محسوس از اون طریق وارد بشین و نقاط ضعف اون هارو توی مجموعه تون تقویت کنین. یه رقابت سالم و هوشمندانه! یادتون باشه که اگه استودیوهای بزرگ موشن گرافیک توی همه چیز خوبن، توی همه چیز عالی نیستن. از همون چیزهایی که عملکرد اونها توش عالی نیست شروع کنین و بازاری رو درست کنید که اونها بهش فکر نمی کردن. هوم؟! یه استودیوی کوچیک که با یه استراتژی درست وارد میدون شده و داره پول سازی می کنه.

[ux_image id=”14672″]

 

مورد چهارم : اتفاقای تصادفی

حقیقتش ما هر چقدر هم که بخوایم همه چیز رو شسته رفته و تر و تمیز و دسته بندی شده به شما ارائه بدیم، بازم یه سری اتفاقا و نکته ها هستن که توی هیچ دسته بندی جا نمیگیرن اما می تونن تاثیر خودشون رو روی کسب و کار شما بزارن. توی این بخش این موارد شامل سه تا نکته میشن که معمولا کارفرماها به اونها اون جوری که باید، توجه نمی کنن :

  • یادتون باشه که کارمندای شما آدمایی هستن که خلقیات متفاوتی دارن و خوب این خیلی طبیعیه. شما نمی تونی با توجه به خلقیات آدما هر روز قوانین خودتو تغییر بدی. قانون مجموعه ی موشن گرافیک شما باید برای همه یکسان باشه. در نهایت هم این قانون شرکت شماست که کاکندارو تشویق یا تعلیق میکنه نه شما!
  • شما باید رهبر باشید، بزرگ باشید و از اینکه تمووووم چیزهایی که میدونید رو به اشتراک بزارید، نترسید. هر چیزی رو که میدومنید رو به زیر دستاتون یاد بدید و منتظر نتیجه بمونید.
  • حواستون به عملمرد کارمنداتون باشه و به جای اینکه کلافه و عصبی بشید، به این فک کنین که چجوری میتونین به اونا کمک کنین تا کارشون رو درست و دلخواه شما انجام بدن.

[ux_image id=”14671″]

 

مورد پنجم : پیگیری

شما نباید مسیری که توی اون هستید رو گم کنید. ببینید حالا باید حواستون باشه که از اونور بوم نیوفتید. یعنی چی؟ یعنی اینکه حالا چون مسئولیت هارو محول کردین و کارمند دارین، دیگه براتون مهم نباشه که داره کارها چجوری انجام میشه. این بدترین کاریه که می تونین انجام بدین. حتی بدتر از زمانی که دوس نداشتین مسئولیت هارو به کسی واگذار کنین. شما باید روی تمااام جوانب کارتون و تموم اتفاقاتی که داره توی شرکت تون رخ میده تسلط داشته باشین. باید پگیر وظایف تمام کارمندا و مدیراتون باشین تا پویایی مجموعه ادامه داشته باشه و گشتی از مسیری که توش افتاده منحرف نشه. پس افرادی که باهاتون کار می کنن رو دقیق بشناسید، پیگیری کارشون باشین، روی امور مالی شرکت تسلط داشته باشین، سفارشا و مشتری هاتونو بشناسین، توی معامله ها حضور داشته باشین، سود و ضرر خودتونو از یه معامله بدونین و خلاصه، همیهش حضور داشته باشین.

[ux_image id=”14670″]

 

مورد ششم : Self-discipline یا نظم شخصی

کار شما بازی نیست. اگه کاری توی شرکت شما و وظایف شما وجود داره که شما از سر اجبار اونو انجام میدین، فراموشش کنین. یادتون باشه که شما باید این کار رو انجام بدین چون دوسش دارین. چون نظم و علاقه ی شما به کارتون هست که باعث ایجاد انگیزه توی کارمندا و پرسنل شرکت تون میشه. اگه حالتون خوش نیست و خسته اید، پروژه ی تازه ای رو شروع کنین که حالتون رو بهتر می کنه. یادتون نره که شما به کارتون متعهد نباشین، هرگز نمی تونین کارمندا و مجموعه ای متعهد داشته باشین.

[ux_image id=”14669″]

 

مورد هفتم : نقشه های ناتمام

مطمعنا شما هم یه سری برنامه های کوچیک بزرگ و ایده های مختلف توی ذهنتون هست که تا الان وقت نکرید که اونهارو عملی کنین. یا اصلا نمدونین که چه زمانی و کجا میتونین اونهارو عملی کنین. این برنامه های عقب مونده، توی ذهن شما میمونن و انرژیتونو میگیرن و کم کم شما دلسرد و کلافه می کنن. پس باید چی کار کنیم؟ شریک بگیرید. بله! کسایی رو پیدا کنین که علاق دارن کارا و ایده های شمارو عملی کنن. شما میتون سود کار رو با اونا شریک بشی و یا صالا یه حقوقی رو برای اون ها در نظر بگیری. حقیقتش اینه که گاهی اوقات برای اینکه ذهنتون رو آزاد کنین، نیازه که بُعد مالی داستان رو روی کمترین حد ممکن بزارید.

چیزی که مهمه شما بدونید اینه که ممکنه خیلی از برنامه های شما شکست بخورن. شما نباید ناامید بشین چون همه شکست میخورن؛ همه! شکست بخشی از مسیر شماست و چیزی که واقعا اهمیت داره فقط قدم گذاشتن توی مسیره. شما باید حرکت کنید. تحت هر شرایطی ایده هایی که فکر می کنین شانس بیشتری برای موفقیت دارن و اجرا کنین. یادتون نره که خیلی وقتا، یه قدم اشتباه خیلی خیلی ارزشمندتر از قدمی برنداشتنه!

 

حرف آخر

چرا این نکته هارو بهتون گفتم؟ چون بزرگ ترین مشکل آدما شروعه. آدما براشون سخته که توی یه مسیر ناشناخته قدم بزارن. شروع کنید و نترسید. شما کافی هستین. البته که هر آدمی در نقش یه انسان جای کار و پیشرفت داره ولی شما برای اولین قدم کافی هستین. از دانش و تخصصی که دارین استفاده کنین. قدم بردارید؛ هر چقدر کوچیک.

امیدوارم که این نکته ها بتونه بهتون کمک کنه که مجموعه ی موشن گرافیک و استودیوی خودتون رو گسترش بدین. اصلا خدارو چه دیدی شاید یه روز به من ایمیل زدین و دوس داشتین باهام کار کنین. اما قبل اینکه بخوایم در آینده باهم همکاری کنیم، من به شما پیشنهاد همکاری میدم و اونم چیزی نیست جز دوره های آموزش رایگان موشن گرافیک موشن گورو! این جایزه ی ماست به شمایی که قراره قدم اولتو برداری.

نوشته های مشابه

‫4 دیدگاه ها

  1. گاهی اوقات همین وسواس باعث می شود به شخص دیگری در انجام پروژه به عنوان نیروی کمکی اعتماد نکنیم. اما زمانی که بر این احساس غلط غلبه کنیم، نتیجه شگفت آور هست چون انجام گروهی کارها نتیجه بهتری می دهد چون هر ذهنی، فکر و خلاقیتی دارد. البته به شرط اینکه فرد یا افراد درستی را بتوانیم انتخاب کنیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا